بر همین اساس با حمیدرضا ترقی رئیس کمیته بین الملل با سابقهترین حزب ایران یعنی موتلفه اسلامی درباره آنچه فرزندان ایران در وین حول آن با عربیها به گفتوگو نشستیم. وی معتقد بود که رفتار آمریکا کاملاً دوگانه است و از آن سو تیم مذاکره کننده طرف غربی هم اختیار لازم را ندارد.
این کارشناس امور بینالملل تاکید کرد که تیم مذاکره کننده غربی نمیتواند ترور سردار سلیمانی، شهید فخریزاده (با جایگاهی که شهید فخریزاده در انرژی هستهای و مخالفت با برجام داشت) و 4 حمله دشمنان به تأسیسات هسته ای ایران و سایت ها و سانترفیوژها، تشدید تحریمها و ادامه تحریمها توسط آمریکا و غرب را نادیده بگیرد.
گفتوگوی کامل فارس با این عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی به شرح زیر است:
*آمریکا شروط سهگانه ایران را نپذیرد باید همچنان پشت در مذاکره بماند
فارس: در مورد مذاکرات ایران با 1+4، به نظر شما تیم ایرانی در وین باید چه مواضعی را اتخاذ کند؟
ترقی: مذاکرات این دوره وین چند تفاوت با مذاکرات گذشته دارد. تغییر رویکرد دولت و تیم مذاکره کننده با 1+4 است که دولت آیت الله رئیسی سه شرط را برای بازگشت آمریکا به برجام مطرح کرده است و بدون رعایت این سه شرط، طبیعتا آمریکا همچنان باید پشت درهای مذاکره بماند. «لغو تحریمها»، «اقرار به اشتباه آمریکا در رابطه با خروج از برجام» و «راستی آزمایی لغو تحریمها و همچنین تضمینی که این نوع رفتارها تکرار نشود» سه شرط ایران است.
*شرایط ایران در مذاکرات نسبت به قبل تغییر کرده است
رویکردی دیگری که دولت آیتالله رئیسی در مذاکرات آن را دنبال میکند محدود کردن مذاکره به موضوع رفع یکباره تحریمها است؛ دولت جدید معتقد است که موضوعی در مورد هستهای باقی نمانده که بخواهد در مورد آن مذاکره کند. بنابراین تغییر رویکرد جمهوری اسلامی در بعد کیفیت و موضوعات مذاکره کاملا مشخص و روشن است.
« تغییر شرایط ایران در مذاکره» در این دور مذاکرات وجود دارد. تیم مذاکره کننده ایران در گذشته هفت نفر و بدون پشتوانه مطالعاتی و تحقیقاتی و کارشناسی کافی و لازم بودند که متأسفانه بعدها از درون این هفت نفر، دو نفر جاسوس درآمدند که یکی از این جاسوسان مسائل اقتصادی و دیگری مسائل سیاسی را دنبال میکرد.
ایران در این دور از مذاکرات با 1+4، تیم مذاکره کننده خود را به 40 نفر افزایش داده است و در این تیم متخصصان متعددی در رشتههای اقتصادی، سیاسی، امنیتی، ارزی و غیره حضور دارند تا متناسب با موضوعات، مشاورههای کارشناسی ارائه دهند تا پشتوانهای برای تیم مذاکرهکننده باشند تا تیم مذاکره کننده بر خلاف گذشته از حالت انفعالی به یک موضع فعال و تهاجمی تغییر جهت داده، به گونهای که اکنون نرمش ناشی از خوشبینی به آمریکا و غرب، تبدیل به یک موضع فعال و بیاعتماد به طرف غربی شده است.
مسئله دیگر اینکه « پیشرفتهای ایران در فناوری هستهای» در زمینههای گوناگون اکنون به جایی رسیده که توانستیم به غنیسازی اورانیوم به 20 درصد و 60 درصد دست پیدا کنیم. جمهوری اسلامی ایران علیرغم ضرباتی که رژیم صهیونیستی و آمریکا بعد از خروج آمریکا از برجام به تأسیسات هسته ای وارد کردند، توانسته خود را بلافاصله بازسازی کرده و حتی سانترفیوژهای قویتر و بروزتری را نصب کند تا به غنیسازی سرعت دهد.
« مسئله خنثیسازی تحریمها به موازات رفع تحریمها» از جمله مواردی است که سبب شده شرایط ایران در مذاکرات تغییر کند چرا که این مسئله سبب شده تا ایران در اکو فعال شود و در شانگهای عضویت رسمی پیدا کرده و تحریم نفت را بشکند. امروز ما شاهد این هستیم که ایران به کشورهایی همچون ونزوئلا، لبنان و عراق نفت و بنزین ارسال میکند و به عبارتی فروش نفت را از تحریم خارج کند.
نکته دیگری که شرایط را تغییر داده، این است که گره زدن مشکلات اقتصادی کشور با برجام ممنوع شده و اکنون دولت جدید به دنبال حل مشکلات کشور از طرق دیگری است. که مجموع همه این موارد که بنده به آنها اشاره کردم شرایط جدیدی را برای تیم مذاکره در ایران پدید آورده که وضعیت را کاملاً تغییر میدهد.
در طرف غربی هم شرایط تغییرات قابل ملاحظه ای داشته است. غربیها امروز متوجه ضرری که به آنها به دلیل خروج امریکا وارده شده، شدهاند چراکه گرایش ایران به سمت شرق برای آنها از بعد اقتصادی و مناسبات بین المللی گران تمام شده است؛ اکنون بین 4+1 و آمریکا اختلاف پدید آمده است چون 1+4 معتقدند که موضوعات محل مناقشه با ایران را تنها از طریق دیپلماسی باید دنبال کنند اما آمریکا و رژیم صهیونیستی علاوه بر ادعا در مورد مذاکره به دنبال فشارهای نظامی، توطئههای نظامی، تخریب و خرابکاری و ترور و ... هستند که اروپائیان معتقدند این اقدامات نه تنها کمکی به حل مسئله نمیکند بلکه موانع بر سر راه توافق را افزایش میدهد.
امروز به دلیل برخورد غربیها و آمریکا با موضوع هستهای ایران سبب شده تا ایران از بسیاری از خط قرمزهایی که آنها برای فعالیت هستهای قائل بودند، عبور کند و به موقعیتهایی دست یابد که برگشتناپذیر است و این مسئله کاملاً برای آنها نگران کننده و سخت است. به تعبیر برخی از نویسندگان خارجی و کارشناسان سیاست خارجی، ایران به مرز فاصله بسیار کمی با ساخت بمب هستهای رسیده است اما همانگونه که قبلا آن را اعلام کرده و فتوای عالیترین مقام دینی و سیاسی آن یعنی مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) است به سمت بمب هستهای نخواهد رفت. اما در عین حال غربیها احساس میکنند بیشتر از این فشار آوردن روی ایران و عدم استفاده از دیپلماسی برای مهار فعالیت هستهای ایران به ضرر آنها خواهد بود و ایران را به مرزی خواهند کشید که دیگر قابل کنترل نخواهد بود.
تغییر دیگری که در تیم مذاکره غربی مشاهده میشود این است که آنها برخلاف گذشته که از اختیارات قابل توجهی در مذاکرات برخوردار بودند، اکنون ضعیف و فاقد اختیارات لازم هستند. هر پیشنهادی که تیم مذاکره کننده ایران با اختیارات کامل مطرح میکند، آنها مذاکرات را به تعویق میاندازند تا از آمریکا اجازه بگیرند.
اروپا منفعل عمل میکند و به طور مرتب هر پیشنهاد و موضوعی را با آمریکا بررسی (chek) می کند. آمریکا در یک اتاق جدا از محل مذاکره نشسته و نسبت به مسائل نظر میدهد که ایران خواستار استقلال تیم مذاکره کننده غربی شده است و گفته که اگر قرار است مرتب با آمریکا کسب اجازه کنید، نشان دهنده بیاختیاری تیم مذاکره کننده 1+4 و نیابتی عمل کردن این تیم از طرف آمریکا است. این مسئله خود شکستی برای آمریکا و اروپا است که از خودشان اختیاری در مذاکرات ندارند که بتوانند منافع خود را تأمین کنند و اکنون به نوچه و آلت دست آمریکا بدل شده که باید پشت دست آمریکا کار کند.
اکنون در مذاکرات وین، 4+1 به عنوان یک تیم بدعهد و بدهکار جلوه میکند و ایران به عنوان کشوری که کاملاً به تمام تعهدات خود عمل کرده و طلبکار است و ابتکار عمل را در دست دارد، در مذاکرات دست بالاتر را به نمایش گذاشته است. به نظر میرسد اینها در وضعیت مذاکرات تأثیر قابل توجهی دارد و وقایعی که طی مدت خروج آمریکا از برجام رخ داده، برای مردم جهان قابل نادیده گرفتن نیست. طرف مذاکره کننده نمیتواند ترور سردار سلیمانی، شهید فخریزاده (با جایگاهی که شهید فخریزاده در انرژی هستهای و مخالفت با برجام داشت) 4 حمله دشمنان به تأسیسات هسته ای ایران و زوایای متعدد به سایت ها و سانترفیوژها، تشدید تحریمها و ادامه تحریمها توسط آمریکا و غرب را نادیده بگیرد. اینها وقایعی است که در طول این مدت رخ داده و این رخدادهای طبیعی، وضعیتی را پدیدآورده که تیم مذاکره کننده غربی با موضع منفعلانه برخورد کند.
* آژانس قادر به حفظ اسناد هستهای ایران نیست
در کنار همه اینها شاهد زیاده خواهیهای آمریکا و آژانس هستیم. آقای دروسی بعد از بازدید خود از ایران خواستار اجرای پروتکل الحاقی به صورت اجباری می شود که ایران باید اجازه دسترسی به همه سایتهای هسته ای را بدون هیچ قید و شرطی بدهد. ایران داوطلبانه این پرتکل الحاقی را که بسیاری از کشورها زیر بار آن نرفتند و تعهدی ندادند را پذیرفته است حالا آقای دروسی طلبکارانه و مصرانه میخواهد ایران پروتکل را اجرا کند که این زیاده خواهیهایی است که متأسفانه وجود دارد. علت اینکه ایران هم زیر بار این مسئله نمیرد نمی رود این است که این نوع بازرسی ها خسارات زیادی به کشور ما وارد کرده است. آمریکا و رژیم صهیونیستی در قالب تیم بازرسی آژانس، جاسوسهای متعددی را وارد و اطلاعات ما را گرفته و استفاده کردهاند.
نکته دیگر اینکه خود آژانس قادر به حفظ اسناد نیست و نمیتواند تضمین کند که اطلاعاتی که در اختیار دارد را نگه دارد تا اطلاعات درز نکند. آژانس حتی حاضر به پرداخت خسارت ناشی از این نوع سهل انگاریها و تساهلها نیست و به طور آژانس روشن عامل امریکا و اسرائیل است و در جهت اهداف منع گسترش سلاح هسته ای عمل نمیکند. کانون هم دوگانگی که در برخوردها با کشورهای عضو فعالیت های هسته ای وجود دارد، نشان دهنده این است که زیاده خواهی ها قابل پذیرش نیست.
* آمریکا کاملاً دوگانه برخورد میکند
موضعگیریهای آمریکا و رژیم صهیونیستی و به تبع آن سکوت و عدم واکنش جدی اروپائیها، نشانی از کاهش تهدیدها و تحریمها ندارد. طبل آمریکا و رژیم صهیونیستی بر افزایش و تشدید تحریمها حمله نظامی به تأسیسات هستهای میکوبد. آمریکا در مورد پذیرش شروط ایران کاملاً دوگانه برخورد میکند. روسها میگویند حاضرند شروط را بپذیرند تا زمینه را برای همراه کردن روسیه و چین فراهم کند اما عملاً هیچ علامتی ناشی از اینکه آمریکا شروط ایران را می پذیرد و به اشتباه خود اقرار میکند، مشاهده نمیشود. تیم مذاکره کننده ایران با چنین شرایطی مجدانه وارد مذاکره شده است. کارگروه اولویت دار را کارگروه نحوه رفع تحریم ها قرار داده و نظرات و بسته های مورد توجه ایران آماده شده و به صورت سند در اختیار طرف مقابل قرار گرفته است.
الان توپ در میدان امریکا و اروپا است. ضمن اینکه ابتکار عمل را ایران در دست گرفته و ایران است که زمان و نحوه مذاکره و دستور جلسه مذاکره را تعیین می کندو کاملاً جدی است که در مذاکره با قاطعیت و اختیار وارد شود و عمل کند. این مسئله کاملاً در وین مشهود است و امیدواریم غربی ها پی به اشتباه گذشته خود ببرند و بتوانند با یک تصمیم منطقی اشتباه خود را جبران کنند.
*نان رژیم صهیونیستی در افزایش تنش ایران و غرب است
فارس: در مورد رژیم صهیونیستی که خواستار توقف مذاکرات شده است، همین طور توطئه رژیم صهیونیستی در تمام مدت مذاکرات بفرمایید.
ترقی: رژیم صهیونیستی اصولاً با هر گونه توافقی که موجب کاهش تنش بین ایران و اروپا و غرب شود، مخالف است. چون نان اسرائیل در افزایش این تنش هاست و هستی اسرائیل در گسترش این تنشهاست. در واقع همه تلاش اسرائیل در این است که توافق با ایران موجب فاصله گرفتن آمریکا از اسرائیل به خاطر رفتارهای تندروانه و افراطیاش نشود و اروپائیها از طریق دیپلماسی به سمت عادیسازی روابط خود با ایران نروند. که این تغییر شرایط، موجب تضعیف اسرائیل در موقعیت منطقهایاش خواهد شد و فشار اروپاییها بر اسرائیل را برای پذیرش شرایط منطقهای و واقعیتهای منطقه، افزایش خواهد داد.
*روحانی کشور را به بن بست مدیریتی کشاند/ او کشورهای شرقی را قربانی رابطه با غرب کرد
فارس: ممنون جناب ترقی. کمی هم به مسائل سیاست داخلی کشکور بپردازیم. مردم ایران 28 خرداد 1400 به آقای رئیسی برای سکانداری دولت رای دادند. اما بحثی که مطرح می شود درست به افکار عمومی گزارش نشده که دولت در چه شرایطی تحویل گرفته شده و عموماً آقای رئیسی هم نجابت به خرج می دهد و نمیگوید که دولت را در چه شرایطی تحویل گرفته است.
ترقی: دولت آقای روحانی در واقع کشور را در یک بن بست اقتصادی، سیاست خارجی، سیاست داخلی قرار داد و به لحاظ کاهش مشارکت مردم و محبوبیت دولت در بین مردم (فاصله بین دولت و ملت) ضررهای جبران ناپذیری وارد کرد. آقای روحانی و همکارانشان کشور را به یک بن بست مدیریتی که در آن هیچ تدبیری وجود ندارد، کشاندند و آقای رئیسی در چنین شرایطی دولت را در دست گرفته است.
دولت یازدهم و دوازدهم هیچ کدام از مشکلات اقتصادی را نتوانست حل کند، چون همه چیز را به برجام و مسائل خارجی گره زده بود. به لحاظ سیاست خارجی نتوانست رابطه را با کشورهای منطقه و دنیا بهبود ببخشد به این علت که تابع سیاستها و خواستههای آمریکا و غرب بود و همه کشورهای شرقی که در طول دوران تحریم به ما کمک کرده بودند، قربانی رابطه کرده بود. در سیاست داخلی آن چنان با مردم برخورد کرد و مشکلات مردم را افزایش داد که میزان مشارکت مردم در همدلی با دولت به حداقل خود در طول 40 سال گذشته رسید. به لحاظ کارآمدی متأسفانه در هیچ جایی چیزی مشاهده نکردیم. از بحرانهای مختلف مثل سیل و زلزله و حوادث غیرمترقبه گرفته تا کارهای عادی که باید در کشور انجام شود که فقط نیاز به هماهنگی بین وزرا داشت. مثلاً جلوگیری از دپو شدن کالاهای اساسی در طی 6-7 سال در گمرک فقط در حد هماهنگی بین دستگاهها بود اما دیدیم که در همین حد هم نتوانستند مشکلات را حل کنند.
دولت آقای رئیسی در بدو آغاز به کار خود باید چند مسئله مهم را حل میکرد. اولاً جلوی افزایش کشتار مردم توسط کرونا را میگرفت. در دولت قبل روزانه صدها فوتی در کشور داشتیم و دولت رئیسی جلوی آن را گرفت. این مسئله اوج بیتوجهی دولت در مسئله صیانت از جان مردم بود. وقتی مردم درخواست داشتند که واکسن وارد کنید بهانههای واهی FATF و برجام میآوردند که کشورهای خارجی به ما واکسن نمی دهند. اما دولت آقای رئیسی توانست اولا واکسن به ایران وارد کند و دوماً واکسن تولید کند. بنابراین دولت در درجه اول تمام وقت و تمرکز خود را بر صیانت از جان مردم گذاشت. بدون اینکه بگوید دولت قبل کم کاری کرده و زمان خود را صرف نقد دولت قبلی کند، به سمت اثبات کارآمدی خود رفت.
*سفرهای استانی رئیسی برای از بین بردن فاصله ایجاد شده بین دولت و مردم است
نکته دوم سعی کرد با حضور در استانها، فاصله ایجاد شده بین دولت و مردم را از بین ببرد. مردم احساس کنند که گوش شنوایی وجود دارد که حرف هایشان را بشنود و مشکلاتشان را از نزدیک ببیند و درک کند و در صدد رفع آن برآید. این مسئله سبب شد افزایش یابد و مردم احساس کردن که کسانی آمدهاند که مشکلات می آنها را حل کنند بنابراین این خود می تواند در افزایش مشارکت مردم تأثیر قابل ملاحظهای داشته باشد.
*دولت رئیسی به جای برخوردهای چکشی به سمت اقناعسازی رفت
در حل مشکلات مردم هم سیاست دولت به طور کامل تغییر کرد و دولت به جای برخوردهای چکشی، برخوردهای اقناع کننده و منطقی را دنبال کرد. در موضوع اصفهان یا مسائل دیگر که در کشور وجود داشت، دولت هیچ وقت از موضع غیراقناعی استفاده مکرد. به مردم میدان داده تا حرفشان را بزنند و دولت حرف را می شنود تا در صدد رفع آن برآید. ایجاد این نوع فضا در مردم این امید را به وجود آورده که دولت نه تنها در حل مسائل درمانی، در حل مسائل عمرانی و مشکلات دیگر، همه امکانات خود را بسیج کرده و از این یکپارچگی قوا استفاده میکند تا بتواند در جهت حل مشکلات مردم گامهای اساسی بردارد.
*دولت سیزدهم توانسته برای رفع مشکلات مردم گام های اساسی بردارد
خوشبختانه رفع موانع تولید با همکاری قوه قضائیه، همکاری و هم افزایی بین سه قوه به صورت بینظیر بعد از 40 سال در کشور به وجود آمده است. این هم افزایی ناشی از یکپارچگی بین قوا در مسائل اساسی و کلی کشور است. فرصت گران بهایی برای دولت، قوه مقننه و قضائیه فراهم شده که می توانند جایگاه خود را به جایگاه تأثیرگذار در حل مشکلات مردم ارتقا دهند. امروز نقش قوه قضائیه در جهت رفع موانع تولید کمتر از قوه مجریه است. قوه قضائیه در افزایش امید و گسترش عدالت در بین مردم کمتر از دولت عمل نمیکند. امروز مجلس نیزدر جهت تقویت دولت و ریل گذاری درست برای حرکت قوه مجریه در تحقق عدالت و توجه به مشکلات و معیشت مردم همه تلاش خود را به میدان آورده است. بنابراین تمام این موارد ناشی از یکپارچگی ای است که به وجود آمده و دولت سیزدهم توانسته است در این مدت کوتاه با کمک بقیه قوا به سمت رفع مشکلات مردم گام های اساسی بردارد.
* کارنامه صد روزه رئیسی درخشان است/ انتقاد از تعلل در تغییر مدیران میانی
فارس: کارنامه صد روزه دولت را چگونه ارزیابی میکنید؟
ترقی: به نظر بنده کارنامه دولت سیزدهم در طی این صد روز اولیه ، قابل دفاع، درخشان و ارزشمند در عرصه مدیریت کشور است البته بی نقص نیست. به هر حال تأخیر در تغییر مدیران میانی در سطح کشور که همان دیدگاه دولت قبل را دارند و کارشکنی در حل مشکلات مردم و کشور میکنند و تبعیت درستی از سیاست های دولت جدید را ندارند، مشکل زاست و و البته زمانبر نیز هست. به این علت که نیروی ساخته شده و کادرهای پرورش یافته انقلابی متأسفانه توسط نیروهای انقلابی سامان پیدا نکردهاند و میدان به آنها تا به حال داده نشده و در بانک اطلاعاتی جمع نشده و شناسایی آنها برای دولت سخت و دشوار است و دسترسی به همه اینها ندارد. اینها باعث شده دولت در جایگزینی آنها نتواند به سرعت عمل کند. حداقل در سطح مدیران میانی (استاندار، شهردار تا فرمانداران و مدیران کل) نیاز به 15 هزار نیرو داریم که بتواند تمام این بخشها را متحول کند.
*در کادرسازی عقب هستیم
فارس: طبیعتا برای تربیت چنین نیروهایی نیازمند احزاب هستیم که کادرسازی کنند.
ترقی: بله اما هیچ کدام از دولت های گذشته چنین شرایطی را برای احزاب فراهم نکردند که احزاب به سمت کادرسازی بروند. آنچنان احزاب تضعیف شدند که امکاناتی برای کادرسازی ندارند. ما در کادر سازی واقعاً عقب هستیم. دستگاه های تولیدی نیروی انسانی مثل دانشگاه ها و .. تراز انقلاب تربیت نمیکنند. باید از بین آنها دستچین کنیم، یک دوره آموزشی به آنها بدهیم تا تراز انقلاب شوند. دستچین کردن و شناسایی کردن آنها نیازمند یک دستگاه متولی برای این کار است. هیچ دستگاه متولی برای این کار نداریم.
*نیروهای انقلاب محکوم به موفقیت هستند
کشورهایی که توانسته اند به رشد قابل توجهی در توسعه برسند، برای گردش نخبگان برنامهریزی دارند و روی تربیت نسل مدیر برای آینده کار ویژه انجام داده و میدهند. این کشورها بر روی احزاب سرمایهگذاری میکنند. برخی از کشورها که اصولاً حزب در آنها حاکم است و حاکمیت آنها دولت حزبی است برای حزب حاکم، امکانات فراهم است که نیرو بسازد. در چین به هیچ وجه امکان اینکه مدیری بدون طی کردن مراحل پائین به مدارج بالا برسد، وجود ندارد. به هیچ وجه از پشت میز دانشگاه کسی را مسئول نمیکنند. فرماندار وقتی فرماندار می شود که قبلاً بخشدار و قبل از آن دهدار بوده باشد. یعنی در روستا بیل زده باشد، با کشاورز کار کرده باشد تا بفهمد که او چه میخواهد و وقتی فرماندار می شود که فاصله بین بخشداری و فرمانداری را در دوره آموزشی حزب طی کرده باشد و بدون آموزشهای ضمن خدمت به هیچ عنوان امکان رشد وی فراهم نیست. در احزاب هم همین گونه است.
در احزاب فردی که می خواهد به ریاست جمهوری برسد باید عضو عادی باشد و برجسته باشد و بعد عضو شورای مرکزی شود و بعد برنامه داشته باشد و توانمندی های خود را نشان دهد تا بعد برای این مناصب پیشنهاد داده شود. بنابراین چنین روندی را در کشورمان نداریم.
باید فکری برای تأمین نیروی انسانی مورد نیاز کشور بکنیم که فراتر از دانشگاه و ... است و باید روی آن برنامه ریزی شود. الان که در بیانیه گام دوم انقلاب یک تغییر نسلی قرار است صورت بگیرد و مدیریت از نسل قبل به نسل جوان منتقل شود، اگر جوان آماده نباشد، امکان اینکه شانهاش را زیر بار سنگین مدیریت بدهد، نیست و وقتی می تواند بار را تحمل کند که قبل از پذیرش مسئولیت، تجربه گذشتگان را آموخته باشد. خودش را به لحاظ تخصصی، توانمندی و کارایی به حد نیروهای گام اول رسانده و کارآمدی را داشته باشد. کسی که تمرین نکرده یک کیسه 100 کیلویی را روی دوش خود بگذارد، طبیعتا به محض اینکه این کیسه روی دوشش افتاد، روی زمین افتاده و نمی تواند راه برود و ادامه دهد.
باید خودش را از لحاظ جسمی، فکری و مدیریتی و در همه ابعاد آماده کرده باشد. اما به هر حال باید کمک کرد تا آقای رئیسی بتواند این مشکلات را هرچه سریعتر برطرف کند و کادر مومن به اهداف و برنامه های دولت در بدنه ایجاد شود تا این کادر بتواند سیاست های دولت را به نحو مطلوب به سمت اجرایی شدن و تحقق ببرد و تعارضی بین سیاست ها و برنامه های بدنه و هرم بالای دولت وجود نداشته باشد. امروزه یکپارچگی در بین قوای سه گانه و همراهی نهادهای عمومی و غیر دولتی با دولت، مهمترین و استثنایی ترین فرصت برای نیروهای انقلاب و پایبند به اصول انقلاب است. ما در شرایط کنونی محکوم به موفقیت هستیم و باید تمام تلاش خود را به کار بگیریم تا در حل مشکلات مردم و چالش های پیش روی نظام موفق شویم.
* سنجش معیار موفقیت دولت رئیسی، رضایت مردم است
فارس: سنجش معیار این موفقیت چیست؟
ترقی: سنجش معیار این است که مردم راضی شوند، مشارکت مردم افزایش یابد و پایبندی مردم به اصول و آرمان های انقلاب افزایش پیدا کند. مردم سالاری دینی به طور کامل تحقق پیدا کند. در جامعهسازی اسلامی توفیق لازم پیدا کنیم و جامعه پذیری سیاسی نسل جوان را تضمین کنیم و اینها نیاز به برنامه و کار دارد. مقام معظم رهبری در مراسم تنفیذ خطاب به آقای رئیسی فرمودند دولت شما باید دولت وفاق باشد. دولت وفاق مفهوم خاص خود را دارد و به این معنی است که باید جریان های مختلف سیاسی درون نظام را با مشخصات و ویژگی های خود بشناسی و آنها را با هم همدل و همراه کرده و به یک ظرفیت برای پیشبرد اهداف نظام تبدیل کنید. مقام معظم رهبری تأکید کردند که باید تغایرهای موهوم بین نیروهای انقلاب را کاهش داد و از بین برد و یا لااقل جلوی اثرگذاری آنها را گرفت. ما باید کاری کنیم که اولاً مسائل اصولی و اساسی در کشورمان فراموش نشود. همه به دنبال حاشیه نروند. اینکه همه به دنبال حاشیه سازی باشند از احزاب گرفته تا مسئولین و غیره. همه در حاشیه باشند و موضع بگیرند وقت کشور در مسیر توسعه گرفته می شود. وزیری که باید روز تا شب جواب حاشیه ها را بدهد چطور می تواند وزارت کند. دولت سعی می کند وارد این حاشیه ها نشود.
فارس: خالقان این حاشیهها چه کسانی هستند؟
ترقی: کسانی که باید از قدرت کنار بروند به سادگی کنارهگیری نمیکنند و حاضر نیستند قدرت را از دست بدهند بنابراین برای حفظ خود انواع و اقسام این شایعات را روز و شب درست میکنند. 1200 عنصر منافق در آرژانتین و آلبانی هستند که روز تا شب، پمپاژ شایعه میکنند. میخواهند شایعه پراکنی کنند تا دولت به موفقیت نرسد. با این شرایط خاص روبرو هستیم و در این شرایط، در داخل نباید به دشمن بهانه بدهیم و به توطئه های دشمن دامن بزنیم. نباید داخلی ها در پازل دشمن بازی کنند و اینها در شرایط کنونی مهم است. اگر مردم از ناکارامدی، بی اعتمادی و ناامیدی خسته شده اند، راهش این است که به همه این شایعات نه بگویند و به سمت مسائل اصلی بروند و به دولت کمک کنند تا دولت هم برای حل مشکلات به مردم کمک کند و همدلی و انسجام و وحدت بین مردم و دولت شکل بگیرد تا تقویت شود و انشاءالله بر مشکلات غلبه کنیم. در چنین شرایطی مشکلی غیرقابل حل در کشور نمیماند چون همه مشکلات قابل حل است و راهحلها در فضای آرام قابل تحقق است. راه حلها در فضای متشنج و پرچالش و بیاعتمادی و پرشایعه امکان پذیر نیست و قطعاً باید بدانیم در داخل کشور عواملی مثل ستون پنجم دشمن وجود دارد که هر گونه بهبود شرایط کشور به ضرر آنهاست. هرگونه توسعه در کشور با اتکا به ظرفیت های درونی و موفقیت نظام در دستیابی به اهداف خود به ضرر آنهاست بنابراین لازمه آن این است که با این توطئهها مبارزه کنیم و امیدواریم که به حول و قوه الهی و عنایت پروردگار، امیدی که در دل مردم به وجود آمده در رابطه با دولت سیزدهم روز به روز افزایش پیدا کند و دولت هم در جهت شایسته سالاری و استفاده از نیروهای کارآمد حرکت کرده و از پس همه مشکلات کشور و مردم و پیچیدگی هایی که در عرصه سیاست داخلی و خارجی وجود دارد، بربیاید.
فارس: آقای ترقی از وقتی که برای گفتوگو با خبرگزاری فارس اختصاص دادید، کمال تشکر را داریم.
ترقی: ممنون از شما امیدوارم که موفق و پیروز باشید.
انتهای پیام/